نیوزفااسپرتس

نیوزفااسپرتس

وبلاگ نیوزفااسپرتس
نیوزفااسپرتس

نیوزفااسپرتس

وبلاگ نیوزفااسپرتس

جملات زیبا جدید_94_گردآوری شده وبلاگ های عاشقانه_3

خندهـ ام می گیـــرد
وقتـــی پس از مدتـــ ها بی خبـــری
بی آنکـــ ه سراغـــی از این دل آوارهــ بگیـــری
می گویی : ” دلـــم برایتـــ تنگـــ استـــ ”
یا مـــرا بـــ ه بازی گرفتـــ ه ایـــ
یا معنـــی واژهـــ هایتـــ را خوبـــ نمیدانـــی
دلتنگـــی ارزانی خودتـــ
† . همــــــه از ســـیاهــی چـــشــمانت مــی نــویــســند. . .
مــن از چـــشــم ســـفــیــدی هایت !!

† . دیـــوانـگیـــ سـتــــ
کــه هـنــوز
بــه دنــبــال نــشـــانــی از تــــو
در فـــنـــجـــان ِ قــهــوه ام
مــیــگــردم…

† . من زبان ایمـــا و اشـاره نمی دانــم ..!
بایــد تمــام قــد روبــرویـــم
بایستــی
و بگویــی دوســـــتـــــــــــــــت دارم

† . گاهی اوقات باید
بگذری …
بگذاری …
و بروی …!
وقتی می مانی
و تحمل می کنی
از خودت یک احمق می سازی …!

† . ﻣﺸﻜﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ
ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﻳﻚ ” ﺁﺩﻡ ”
ﺑﻪ ” ﺁﺩﻡ ” ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ
ﺍﻋﺘﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ،
ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﻋﺘﻴﺎﺩ ﺍﺳﺖ

† . با توام!
پسرک دوره گرد:
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخم های من خوب میشود
نه زخم های تو…
|
تمام لذت دنیا
در سیگار بعد از چای من خلاصه شد
و سیگارم سوخت تا به من بفهماند
همه چیز دود می شود
و از تمام زندگی
تنها خاکستری برجا خواهد ماند.
سیگار من مدتی
کنار کتاب فلسفه ام زندگی می کرد.
|
دوستت دارم را ساده مگیر
من برای گفتنش
همه ی وجودم را به کار گرفته ام … .
† . این روزها
“دوستت دارم” ها
دیگر قلب کسی را به تپش وا نمیدارد
و گونه کسی را سرخ نمیکند …
مشکل از دوست داشتن نیست
مشکل از تکرار است …

† . وقــتی همه چیز خوب است
میترسم !
مـا به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ایم .!!

† . می‌گویند یک روزی هست ..
که چرتکـه دست می‌گیرند و حساب و کتاب می‌کند …
و آن روز تـــو باید تــــاوان آن‌چه‌ با من کردی را بدهی
فقط نمی‌دانم
تاوان دادن آن موقع تـــو ..
به چه درد من می‌خورد ؟

† . باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم
تا همه بدانند
یک نفر
با سنگین ترین بار دلتنگی
روی شانه هایش
تو را دوست دارد ..

† . به سلامتیــِه حرفهایی که پُست نمیشن …
بُغـــض میشَن .

† . مـن زنـم
مـرا پـریـشـانـی مـوهـایـت کـه نـه !
مـرا تـه ریـش خـسـته ی صـورتـت
آشـفـتـه مـی کـنـد ..

† . ایـن روزهـا
شیرین میـزنم
بی آنکـه پای فرهـادی درمیان باشـد …

† . دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست
تنها “آسمانمان” یکیست …

† . یه روز میاد که
توی هر کدوم از خاطره های آدم ،
یه آدمایی هستن
که دیگه نیستن …

† . من چرک نویس احساسات تو نیستم
” دوستت دارم ” هایت را ،
جای دیگری تمرین کن

† . هیچوقت نتوانستم
متن های طولانی را تا آخرش بخوانم
تقصیر خودت بود !
آمدی، رفتی …
به هر چه کوتاه عادتم دادی

† . ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ..
ﻃﺮﻑ ﺗــــﻮ ﺑﻮﺩ !
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﻛﻪ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ “ﺍﻭ”ﺭﺳﺎﻧﺪ
ﻓﻬﻤﻴــــــــــــــﺪﻡ.
|
کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد .
|
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد : سارا …
دخترک خودش رو جمع و جور کرد ،
سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید
و با صدای لرزان گفت : بله خانوم ؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد ،
تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد :
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا ؟!
فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش
باهاش صحبت کنم !
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد
بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت :
خانوم … مادرم مریضه
اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد !
اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه !
اونوقت ، اونوقت
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره
که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم !!!
اونوقت قول می دم مشقامو قشنگ بنویسم ..
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت : بشین سارا
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد .
|
آری باید هم چنین باشد ..!!
عادت به مسواک زدن
دندان را سپید میکند
و تکرار هر شب خاطرات
موهاتو را .!!!
† . تـــو ، چـه می فهمی !
حــال و روز کسی را که
دیگر هــــیـــــچ نگاهی
دلــش را نمی لرزانـد …!
† . گذشت آن زمانی که فاصله معنی نداشت
آن زمانی که احساس اهمیت داشت …
در این زمــــــــــــــــــانه
حتی یک قدم هم فاصله بگیری
جایت را با دیگری پُر میکنند
احساس … سیری چند

† . هیچ قــــطاری از این اتــــاق نمی گذرد
من اینجــــا نشسته ام
و با همین سیـــــ ـگار قــــطار می آفرینم
نمی شنـــوی …!؟
سرم دارد سوتــــــ ــ ـ می کشد…

† . خدایا ….
اندکی نفهمی عطا کن
که راحت زندگی کنیم …
مُردیم از بس فهمیدیم
و به روی خودمون نیاوردیم ….

† . خدایا
هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن
که به هر بی‌ لیاقتی بگه ” عشقم .
† . درد داره !!!
منو ” شما ” صدا می کنی
من که تا دیروز عزیز دلت بودم

† . به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج میشد
به من گفت:
نرو که بن بسته
گوش نکردم و رفتم ..
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم …
پیر شده بودم و جوانی دگر در جلو رویم ..!!!
|
آنـــــــــــــــکه رفت…..
به حرمـــــــــت آنچه با خود برد
دیگر حق بازگشت ندارد….
رفتـــــــــــــــنش مردانه نبود !!
لااقل مــــــــــــــــرد باشد و برنگـــــــــــــــــردد …..
† . کاش میشد
بعضیهارو دوباره پس داد به مادرشون…
بیا مادرش
اینو بگیر
دوباره بزرگ کن
این خوب از آب در نیومده

† . بالاخره یه روز میاد
که از خودت بپرسی :
اگه انقد بی معرفت بود، پس چرا هنوز دوسش دارم ؟!

† . هیچکس به سکوت آدمها نمی رسد
ه مه منتظر می نشینند به دادشان برسند !!!
† . از آن جهت، عقربه ی ساعت را عقربه می نامیم
که زمان را نیش میزند و می کُشد..

† . می بینی چقدر با جنبه شده ایم ؟
از کنار هم رد میشویم …
شــــانه هایمان به هم می خورد
امــا نگاهــــــــمان به هم نمی خورد !!…

† . شاید تکراری باشم …..
اما شک نکن
تکرار نمیشم

† . زنــــدگــی به مـن آموخـــت
هیـــچ کــــــس
شبیه حرفهایـــش نـیـسـت…

† . خدا پرسید:
میخوری یا میبری؟
من گفتم میخورم
چه می دونستم
لذت ها رو میبرند
حسرت ها رو میخورند…..

† . کاش می دانستم
چه کسی این سرنوشت را برایم بافت
آنوقت به او می گفتم
یقه را آنقدر تنگ بافته ای که

بغض هایم را نمی توانم فرو بدهم !


@احسان چهری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.